جدول جو
جدول جو

معنی راست دیدن - جستجوی لغت در جدول جو

راست دیدن
(تَ تَ)
مستقیم دیدن. بر استقامت دیدن. مقابل نادرست و کژدیدن:
توانی بر او کار بستن فریب
که نادان همه راست بیند وریب.
ابوشکور بلخی.
چشم چپ خویشتن بر آرم
تا دیده نبیندت بجز راست.
سعدی.
، درست دیدن. حقیقت دیدن. بر صواب دیدن
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از راست آمدن
تصویر راست آمدن
سازگار شدن، هماهنگی یافتن، جور درآمدن، درست درآمدن، تحقق یافتن، نظم و ترتیب یافتن، دارای سر و سامان شدن، به اندازه درآمدن، مطابق شدن، به صلاح بودن، درست بودن، برای مثال مستوری و عاشقی به هم ناید راست / گر پرده نخواهی که درد، دیده بدوز (سعدی۲ - ۷۲۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راست کردن
تصویر راست کردن
مقابل کج کردن و خم کردن، از کجی و پیچیدگی درآوردن، برپا کردن، برپا داشتن، درست کردن، استوار ساختن، آماده کردن، مهیا ساختن، ترتیب دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راست آیین
تصویر راست آیین
آنکه راستی را پیشه و آیین خود ساخته، کسی که بر آیین راستی است
فرهنگ فارسی عمید
(تَ نَ / نِ سَ دَ)
درستی و استقامت دیدن:
آن زلف کج گرفت شفایی ز هر چه هست
جز راستی ندید ز طبع سلیم خویش.
شفائی اصفهانی (از ارمغان آصفی)
لغت نامه دهخدا
حنیف، (منتهی الارب)، پاکدین، فرهودی
لغت نامه دهخدا
تصویری از راست آمدن
تصویر راست آمدن
ساز گار آمدن، مطابقت داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راست بیان
تصویر راست بیان
راستگو، راست گفتار
فرهنگ لغت هوشیار
مستقیم کردن (چیزی را) تقویم، درست انجام دادن:) صدق در لغت راست گفتن و راست کردن و عده باشد (اوصاف الاشراف 12)، ترمیم کردن:) بوبکر بفرمود تا راست کردند (باره شهر را (تاریخ سیستان 355)، هموار کردن (خاک زمین)، ژماره کردن کسی برای مباشرت او بلند کردن: مدتی بود تا که گای نداشت پسری راست کرد و جای نداشت (حدیقه 668)، حاضر کردن مهیا ساختن، مقابله کردن (کتاب و مانند آن)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حرارت دیدن
تصویر حرارت دیدن
تفسیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راست آمدن
تصویر راست آمدن
((مَ دَ))
سازگار شدن، هماهنگی یافتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از راست کردن
تصویر راست کردن
((کَ دَ))
آماده شدن، آماده کردن، ترتیب دادن، مسخّر کردن، میل کردن، هوس کردن، مطابق کردن، برابر کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از راست کردن
تصویر راست کردن
Right
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از راحت دادن
تصویر راحت دادن
Comfort
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از راست کردن
تصویر راست کردن
corriger
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از راحت دادن
تصویر راحت دادن
consoler
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از راحت دادن
تصویر راحت دادن
consolare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از راست کردن
تصویر راست کردن
corregir
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از راحت دادن
تصویر راحت دادن
troosten
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از راحت دادن
تصویر راحت دادن
consolar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از راست کردن
تصویر راست کردن
corrigeren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از راحت دادن
تصویر راحت دادن
confortar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از راست کردن
تصویر راست کردن
correggere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از راحت دادن
تصویر راحت دادن
trösten
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از راست کردن
تصویر راست کردن
corrigir
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از راحت دادن
تصویر راحت دادن
安慰
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از راست کردن
تصویر راست کردن
纠正
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از راحت دادن
تصویر راحت دادن
pocieszać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از راست کردن
تصویر راست کردن
poprawić
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از راحت دادن
تصویر راحت دادن
втішати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از راست کردن
تصویر راست کردن
виправити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از راست کردن
تصویر راست کردن
richtig stellen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از راحت دادن
تصویر راحت دادن
утешать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از راست کردن
تصویر راست کردن
исправить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از راست کردن
تصویر راست کردن
सुधारना
دیکشنری فارسی به هندی